دیشب رفتیم سینما با خانواده اون هم چه فیلمی... واقعا افتضاح بود. آب گوشتی کامل. حدث بزنید کدوم فیلم... آفرین " نان و عشقو موتور 1000 " فقط یه عباس Elvis تو فیلم داشت که حداقل تیپش بد نبود. ولی شدیدا تمنا دارد به دیدن فیلم مطروحه نروید که فقط وقت و از اون مهمتر پول عزیزتون رو دور می ریزید.
امروز بعد از مدتها از کلاس خبری نبود و ما خونه موندیم. خالصه امروز فرصتی شد تا یک دل سیر روزنامه و مجله بخونیم. البته مدت نچندان کمی رو هم پای رایانه شخصی صرف کنیم. حالا هم در خدمت شما همستیم.
والله من هنوز یاد نگرفتم چطور عکس به این صفحه اضافه کنم اگر یه بنده خوب خدا به ما یاد بده دعا گو می شیم.
Monday, July 22, 2002
Sunday, July 21, 2002
آقا امروز خیلی همه زندگی من قاطی پاتی بود و خیلی خسته شدم. برعکس جمعه که واقعا حال داد. و اما ماجرای امروز اینکه والله ما یک درسی داریم به اسم آزمایشگاه مدار منطقی و همین بس که سر و کارمون با IC ، مقاومت و هزار کوفت دیگه است. هر هفته یک جلسه 3 ساعته هم داریم که به همچ جا نمی رسه. امروز هم رفته بودیم اضافه کاری یک 3 ساعتی هم الاف بودیم و هیچ کاری نکردیم. خلاصه بگم مرده شوره این درس رو ببره. اگر همین الان استادش به من یک D بده دیگه سر کلاسش نمی رم.
Subscribe to:
Posts (Atom)