Monday, April 16, 2007

ژوله

و اکنون دلم لرزان‌تر از همیشه است. طفلک دیگر به دیوار چین هم نمی‌تواند با خیال آسوده تکیه کند. خدا را چه دیدی شاید آن را هم فردا به تلفنی بر داشتند. بعد که با سر به زمین خورد یادش می‌‌آید که این درد آشناست. تا تو باشی گرد فراموشی اینقدر زود همه چیز را از یادت نبرد. اون هم چی بگه طفلی دست خودش نیست.

No comments: