Saturday, August 30, 2003

فضولي در کارهاي زنانه

امروز ميخوام پا توي کفش خانومها بکنم يعني توي کارهاي اونها يک کمي دخالت بکنم... اميدوارم که به بخش حس نوع دوستيشون زياد بر نخوره... براي نشون دادن حس نيت اجازه بدين که بگم من خودم هم قبول دارم که توي جامعه ما و شايد خيلي جاهاي ديگه به خانومها ظلم ميشه و اين اصلاً خوب نيست...
اما بعد از پاچه خواري بگذاريد برم سراغ اصل مطلب... هميشه چيزي که با استفاده از لفظ خانوم به ذهن ميرسيده مترادف بوده با متانت، وقار، سنگيني، حس مهرباني و مواسات يا حداقل انصافي که توي خانومها نسبت با آقايون به وفور بيشتر بوده... اينها وجوه تمايز خانمها محترم از آقايون بوده و تا حدودي هست البته تا اونجايي که من اطلاع دارم... و خوب در خيلي از موارد آقايون هم البته در دوران اخير بيشتر سعي کردن که رعايت خانومها رو بکنن که البته وظيفه ي اونها هم هست... پرنده هم فکر ميکنه اين ملاحظات و اين احترامهاي خاصي که به خانومها گذاشته ميشه، دقت کنين به کم و زيادش کاري ندارم نفس عمل رو دارم ميگم، حاصل چيزي جز اون رفتار خانومانه نبوده و نيست...
حالا يک چند وقتي شده که خانومها اجازه پيدا کردن، شده به لفظ و اسم، بيشتر حقوقي رو که حق مسلم خودشون هم هست کسب کنن... ولي شايد باشن کساني که بخاطر تحمل اون فشارهاي قبلي ظرفيت داشتن اين آزادي که من هم فکر ميکنم فقط در حد حرف هست رو نداشته باشن و اون رفتاري رو که ما از خانومها توي ذهنمون داريم رو تا حدي عوض کنن...
تمام اين حرفها چرا به ذهن من اومد؟ به اين خاط که تازگي من بيشتر ماشين ندارم و بنابراين بيشتر توي خيابون راه ميرم و تاکسي سوار ميشم در نتيجه چيزهايي رو که تا حالا نميديدم اين روزها بيشتر ميبينم...
مثال، وقتي شما توي کلاسي نشستين که عده اي از رجال و نساء کنار هم هستن و معلم هم مثل اغلب موارد از گروه اکثريت يعني نساء هست و ميشنوين که خانوم معلم با چنان راحتي الفاظي رو که خيلي از آقايون جلوي رفقاشون هم به راحتي اونها رو نميگن در قبال آقايون کلاس بکار ميبره... چي فکر ميکنين؟ غير از اينه که داره از احترامي که خانومها توي طول هزاران سال با رفتارشون بدست آرودن به نحوي که به آقايون اجازه ندادن در مقابل اونها بايستن و جواب بدن داره سوء استفاده ميکنه؟ و اين جاي تاسف نداره؟
مثال دوم، ميشينين تو تاکسي شما نفر دومي هستين که عقب نشستين و خانومي قبل از شما توي تاکسي بوده... شما در رو باز ميکنين و خانوم با اکراه خودش رو کنار ميکشه و ميره پشت سر آقاي راننده ولي پاش رو از روي بلندي وسط ماشين پايين نميگذاره... مدتي ميگذره و تاکسي دوباره نگهميداره و يک آقاي ديگه اي که فقط يک کمي از شما اندازش بزرگتره هم سوار ميشه... شما يک کمي جا بجا ميشين تا طرف جابشه به اين اميد که خانوم 160 سانتي پاش رو پايين ميگذاره تا حداقل شما بتونين يکي از پاهاتون رو بگذارين روي بلندي تا بشه يک طوري دو تا آقاي 185 سانتي رو کنار هم جا داد... ولي زهي خيال باطل... شما و اون آقا مدت 45 دقيقه جاي يک نفر عقب پيکان ميشينين و اون خانوم حتي اين زحمت رو به خودش نميده که پاش رو پايين بياره... شما و اون آقا هم از هم معذرت ميخواين که انقدر فشرده مجبور شدين بشينين... و از همه بدتر اونه که نميتونين به اون خانوم تذکر بدين که يک کمي جمع تر بشينه چون ممکنه خيلي چيزها رو بعد از اون بشنوين...
البته ميدونم اگه از اون خانوم بپرسين که چرا؟ هزار تا دليل راجع به بدچشمي و بي ادبي آقايون براتون تعريف ميکنه و ميگه بايد اين کار رو کرد تا راحت بود... بماند که تا کسي آب نبينه که شناگر نميشه...
خوب آخر حرفم بگم که آزادي و حقوق بيشتر براي خانومها چيزي لازم توي جامعه ي امروز هست ولي به اعتقاد من حيفه که خانومها با بدست آرودن اون ازادي ها و حتي قبل از اون سعي کنن چيزهاي خوبي رو که داشتن از دست بدن تا شايد بخوان انتقام بگيرن يا آقايون رو ادب کنن...
همين Chao

Monday, August 25, 2003

مگه چيه؟

آقا مگه چيه؟ امتحان دارم... خودتون مگه امتحان ندارين؟ امروز تحويل پروژه... پنجشنبه پايان ترم هفته ي آينده هم به همين ترتيب و کذا تا مهر ماه... بعله اگه شما هم مجبور ميشدين پابان ترم و ميان ترم رو با فاصله دو هفته بديم بهتون ميگفتم که مينوشتين يا نه...
اما از تمام اين حرفها گذشته از همگي ممنون که بهم دلداري دادين... هر چي خدا بخواد...
يک چيزي بهتون بگم که به تجربه بهم ثابت شده... هر جايي که بار اول ميرين و خيلي بهتون خوش ميگذره دوباره نرين چون خاطرات خوب بار اول رو هم از ذهنتون پاک ميکنه... نمونش پيک نيکي که اين جمعه ما رفتيم... اون کجا و اين کجا...
بعدش هم اينکه شروع شدن ليگ انگليس رو به همه ي فوتبال ها تبريک و از همه تبريک تر دو تا برد Manchester که حسابي چسبيد. البته بين خودمون باشه به اين Real ي ها نگين ولي جاي Beckham خالي بود بماند که تيم بدون اون هم صفايي داره و سبک بازي هم کاملاً فرق کرده که جاي خودش کلي تنوع هست و جذابيت داره.
نکته ي آخر هم اينکه چند روز پيش توي يک مغازه يک آهنگ به سبک عربي که تازگي ها خيلي هم مد شده شنيدم که خواننده اش مي بايد Eros Ramazotti باشه چون فقط اونه که صداي ساتورنن ميده... آهنگش هم کلي باحال و قر کمري بود خلاصه هر کس اين آهنگ رو براي دايي پيدا کنه خودم جايزه بهش ميدم...
فعلاً Chao