Friday, January 18, 2008

Home Is Where The Heart Is

خونه کجاست؟ جایی که سرت و شب برای خواب می‌گذاری؟ جایی که اونجا بزرگ شدی؟ جایی که ازش خاطرات بیشتری داری؟ جایی که خانوادت اونجا هستن؟ جایی که مال خودته و بهش احساس مالکیت داری؟ نمی‌دونم.

فکر کنم بیشتر تمام اون بالایی‌ها یک درصدی اهمیت دارن امّا آخرِ آخرش بر می‌گرده به اینکه کجا رو بیشتر از بقیه جاهای این دنیای کوچیک و دراندشت دوست داری. حالا دلیل این دوست داشتن هر چیزی می‌خواد باشه.

فعلاّ که فکر کنم من خونه‌ام رو گم کردم. دارم دنبالشمی‌گردم ولی یک ۲-۳ سالی هست که ازش خبری ندارم. ولی بالاخره پیداش می‌کنم.

Tuesday, January 15, 2008

Rainy Day

اینجا اینقدر این چند روز بارون اومده که همه جا رو آب گرفته.

بدون اقراق ۲۰ تا ۳۰ درصد خیابون‌ها و کوچه‌ها شدن مثل استخر. تازه این بدون حساب کردن گزارش هواشناسیه که پیش‌بینی کرده چند روز آینده هم قراره هوا همین‌طوری باشه.

خوب این چیزا توی شهر و کشوری که قراره کویری و بی‌آب و علف باشه ممکنه که پیش بیاد. نمی‌دونم که این هم از آثار گاز‌های گلخانه‌ایه یا گاز‌های جاهای دیگه‌ای.

با وجود اینکه خیلی همه چیز قشنگه ولی تمام کارها مختل شده. فکر کنم مثل ایران که از برف همه جا تعطیل می‌شه اینجا هم باید بخاطر بارون یک همچین کاری بکنن!!!

عزت همگی مزید.