Monday, July 16, 2007

Omar Sharif

از وقتی اومدم اینجا تقریباً با تمام گروه‌های سنی اینجا یک ارتباطی داشتم. و جالبش این بوده که تا به امروز، با گروهی که راحت‌تر از بقیه ارتباط کردم همین اکیپ پسرخاله بوده. البته سوء تفاهم نشه، این اکیپی که خدمتتون عرض شد شامل چندین فروند مرد در دهه‌ی چهارم زندگیشونه.

از خصوصیات اعضا گروه اشاره به حداقل وزن حدود ۱۰۰، داشتن سر و همسر، عهد و عیال و چند راس نونخور، بعلاوه‌ی کار و بار مناسب و در آمد خوبه که بهشون اجازه می‌ده خانواده رو برای مسافرت سالی چند ماه پرتاب کنن اینور اونور دنیا. دلیل اینکه خودشون هم نمی‌رن اینه که هنوز پاسپورت ایرانی دارن و به عبارت صحیح‌تر جایی راه‌شون نمی‌دن.

وقتی با این جماعت خدا می‌رم بیرون درست انگاری با برو بچز ایران و رفقای هم سن و سال خودمون دارم وقت می‌گذرونم. باحالن آقا، عین دوره‌ی دیونگی خودمون، این آقایون همگی عاقل و بالغ هم تا نصف شب تو خیابونن و خلاف سنگینشون اینه که توی کافی‌شاپ قلیون بکشن، کاری که در زمان حضور خانوم‌ها فقط هفته‌ای یکبار اجازه دارن انجام بدن، البته اونم با اجازه!

می‌رن ماشین‌سواری تو بیابون، می‌رن غواصی، می‌رن مسافرتِ یکی دو روزه خلاصه حالی می‌کنن مبسوط! خوبیشم اینه که چون همه برو بچز قدیمی و باحالن دنبال سوسول بازی نیست، دقیقاً چیزی که من رو از نسل جوون‌تر اینجا درو می‌کنه. همیشه جای چرک و ارزون شام و ناهار می‌خورن، هرجایی خوابیدن، هر جایی نشستن و هر چی پوشیدن براشون مهم نیست. تنها چیزی که اهمیت داره اینه که جمع حسابی جمع باشه و بتونن راجع به سرگرمیشون یعنی آکواریوم و ماهی اختلاط کنن.

شاید همین کارا هست که هنوز خیلی از سنشون سرحال‌تر نگهشون داشته؟

Sunday, July 15, 2007

Snorkeling


اینجانب کلاً با آب و دریا دوچار مشکلم. یعنی خوشم نمیاد خیلی از استخر و دریا و شنا کردن. اصل جریان هم از اینجا ناشی می‌شه که به نظر من آب اصولاً زیادی خیسه و بنابراین اعصاب من رو یک کمی بهم می‌ریزه.

اما غرض اینکه، این هفته علی‌رغم همه‌ی این جریانات بنده تصمیم گرفتم به همراه پسرخاله و اکیپ رفقاش برم برای یک عملیات غواصکی. حالا چرا غواصکی، بخاطر اینکه از اون غواصی حرفه‌ای‌ها نبود، برای اونطور غواصی به دوره و داشتن کارت احتیاج هست که من ندارم. بنابراین رفتیم سراغ غواصی الکی، یعنی از اونا که لوله می‌کنی دهنت و همچینی یک وجب رو سرت بیشتر آب نیست.

حضور شما عارضم که همین نیمچه غواصیه هم کلی حال داد! البته اولش بخاطر نداشتن وسایل مناسب یک کمی طول کشید تا راه بیوفتم اما بعدش حسابی خوش گذشت. خیلی باحاله که می‌بینی درست زیر چشمت ماهی و موجودات دریایی دارن وول می‌خورن! مرجان و بقیه گیاه‌ها هم هستن و خلاصه دیدنه طبیعت زیر آب خیلی جالبه.

حالا با توجه به تجربه‌ی اون روز کاملاً امکانش هست که در آینده‌ی نزدیک اقدام کنم برای گرفتن یک کارت غواصی درست و حسابی و دیگه بعدش با کپسول و خیلی حرفه‌ای با جریان برخورد کنم.