Tuesday, December 02, 2003

اومدم بنويسم که ديگه نمي نويسم دلم نيومد و دستام نرفتن... اومدم بنويسم حرفام نيومدن و افکارم هم همينطور...نه دلم مياد اينجا رو ببندم چون يک طوري بهش عادت کردم و جايي شده که برام دوستان خوب و عزيزي پيدا کرده و خيلي وقتها هم سنگ صبوري بود براي وقتهاي خوب و بد من...
سر بد دوراهي گير کردم... اين انتحاب هم بد چيزيه نه؟ بابا ولم کنين ازدواج هم توش انتحاب داره بعله ولي منظورم اون نيست... منظورم اون وقتيه که ميخواي بين دو تا چيز خوب يا بد يکي رو انتحاب کني... يکي از نمومنه هاش همين الآن...
من بايد چکار کنم؟