اصولاً انسانهایی که بیشتر از روی احساسات تصمیم میگیرند تا از روی عقل و منطق بیشتر ضربه میخورند و بسیار رنج میبینند. اما نکتهی جالب در مورد این آدمها این است که با وجود تمام اتفاقات مزخرفی که در طول زمان برایشان میافتد باز هم آنقدر ... هستند که افسار زندگی مبارکشان را به دست دل و احساس بدهند و کارهایی بکنند که آخر و عاقبت آنها از اول معلوم، واضح و روشن است.
زندگیه این موجودات هم البته از جهاتی هیجانانگیز است چون معمولاً داستان برای تعریف کردن بسیار دارند. این داستانها غالباً از نوع دراماتک و در اندک مواردی هم بسیار روماتیک هستند. اینطور زندگی برای ناظر خارجی میتواند جالب به نظر برسد ولی در 99٪ موارد بلایی سر کسی که دارد اینطور زندگی میکند میآید که دستکم روزی یکبار دعا میکند کاش این عمر لامصبش به سر میآمد و خیالش راحت میشد. بیچاره نمیداند که شاید آن دنیا هم بدتر از این دنیا باشد و بلاهای بدتری سرش بیاید.
حالا به این معرکه کمی هم موردات عشقولانه و صعوبات اقتصادی هم بافزایید و بشینید و از کل جریان لذت وافر ببرید. به هر حال در کل این نکته قابل تامل است که چرا گاهی هستند آدمهایی که از خود آزاریه روحی خودشان لذت میبرند!
No comments:
Post a Comment