دعا خوندن بعضی وقتها خیلی به دل آدم مزه میده. شاید یک لوح یا مناجات رو ۱۰۰۰ بار خونده باشی اما تنها ۱ یا دوبار اون احساس لذت واقعی رو از خوندنش بردهباشی. همیشه فکر میکردم این حالت برام فقط شبها پیش میاد. خوب تا امروز صبح هم تقریباً عکسش برام اتفاق نیافتادهبود.
امروز صبح از وقتی چشمام رو باز کردم انگاری یک چیزی ته فلبم داشت دست و پا میزد. تا بعد از شستن دست و صورت تونستم بهش بیتوجهی کنم ولی بعدش وقتی اومدم تو اتاق دیدم واقعاً راه نداره. خلاصه ادعیه محبوب رو باز کزدم و خوندم. چسبید! خیلی چسبید.
بنابرهمین دلیل هم از امروز، صبحهای نه چندان زود هم رسماً به جمع ساعتهای خوب برای دعا خوندن اضافه شدن. نمیدونم نتیجهی این دعا چی باشه، لمیدوارم به همون خوبیه احساسی که داشتم.
No comments:
Post a Comment