دیگه همینه دیگه، زندگی سخته برای همینم هست که فرصت نوشتن نیست. یعنی نه اینکه نیستها ولی وقتی هم اگر پیدا میشه این وسطها دلم میخواد تا میتونم از این مانیتور فاصله بگیرم. به همین دلیل هم یک کمی نوشتن برام سخت شده.
به هر حال، آقا چیزی که ما(من) به عنوان یک ایرانی تو زندگی باهاش کاملاً بزرگ شدیم این مفهوم بسیار پر رنگه که میگه: قانون برای شکستن وضع شده. اصولاً نمیشه ما یک جا یک قانونی چیزی ببینیم و فکر دور زدنش رو نکنیم. همیشه هم در مقابل قوانین میگیم: نمیشه یک حتماً یک راهی داره. که معمولاً هم درسته و اون راه بالاخره دیر یا زود پیدا میشه.
اینطوری زندگی کردن هم برامون عادت شده دیگه. وقتی جایی باشیم که خیلی قانون سفت و سخت داشتهباشه همه چی سخت میشه. اینم یک مدلشه دیگه. ما هم ملتی هستیم که دنبال بیفانونی میگردیم.
زنده باد ایران!!!
1 comment:
برای همین هم هست که من میگم توی این کشورا قانون داره دیکتاتوری می کنه.شاید هم باید یه لغت بسازن تو مایه های لاوکراسی(1) به معنی حکومت قانون بر مردم که خیلی به مذاق ماها سازگار نیست
1-(lawcracy)
Post a Comment