تا این قافلهی فوت جناب شکیبایی بار نکرده و نرفته ما هم مطلبی بگوییم که خدایی ناکرده لال از دنیا نرویم.
این آقای جاهد اینجا مطلبی نوشته که ظاهراً گرد و خاک زیادی هم به پا کرده. ما هم چون فعلاً عذرمان موجه است یک کمی دیر رسیدیم و مطلب را امروز خواندیم. بعدش هم گفتیم رقیمهای بنگاریم در بابش که الی الظاهر مد است این روزها.
سوای اینکه هر انسانی حق دارد هر چه میخواهد بنویسد و بگوید و نظرش هر چه باشد کمه کم برای خودش معتبر است، بنده از دیدی هم با افاضات ایشان موافقم. زمانی بیش نگذشته از آن روزها که ما عشق الویس میزدیم. خوب یادم هست که همیشه حرص میخوردیم که این مردک خنگ چرا این بلا را سر خودش آورد و مرد!!! هی پیش خودمان میگفتیم: بابا جلوی خودِ صاحب مردهات را میگرفتی... آن وقت زنده بودی. خوب اعصابمان خورد میشد دیگر.
حالا این عمو خسروی ما هم همین است دیگر. اینکه آدمها را بخاطر وجوه خوبشان دوست داشتهباشی درست است ۱۰۰ در صد. مثلاً اگر کسی رقاص خوبی است گیر نمیدهند که چرا صدایت شبیه صدای خروس است، چون دخلی ندارد به هم. ولی خوب یک موقعهایی یک کارهایی زشت است مثل سیگار و اعتیاد که آدم نباید بکند و اگر بکند مامانش باید دعوایش کند و جلوگیری. حالا آمدیم و نکرد آن وقت من و شما که داریم میبینیم باید عقلمان برسد که بتوانیم وجه خوب، در اینجا مراد بیک (اگر درست یادم مانده باشد) را از خسرو بنگی جدا کنیم. وقتی هم این آدم پرتاب شد به لقاالله بگذاریم حضرت حق خودش حسابش را صاف کند با آن بابا. شاید گوشش را برید تا خین بیاید، یا هر کاری که خودش صلاح میداند. ما هم در سوگ اینکه دیگر خسرو نداریم یک کمی ناراحت میشویم و بعد هم یادمان میرود.
ولی امّا من حق میدهم اگر کسی واقعاً خسرو را دوست داشته باشد یک کمکی هم عصبانی با ناراحت بشود و دعوایش کند که چرا کار بد کرده و شاید بلیط فوتش را جلو انداخته. کاری که من با الویس میکردم. این هم حقش است اگر خیلی دلش پر بود برود جایی بنویسد یا داد بزند یا هرچی.
امّا آنطوی که آقای جاهد جان نوشته، همچینی هم با عمو خسرو حال نمیکرده پس باید هم حق بدهد که بندگان خدایی هم که میخوانند فکر کنند شیشهخرده داشته.
به هر تقدیر در اینکه حیف شد شکیبایی فوت شد که شکی نیست. در اینکه روحش شاد باشد که ما را شاد میکرد و سرگم، هم شکی نیست. در کنارش هم در اینکه مثل هر آدم دیگری ضعف داشت هم شکی نیست و در اینکه آرزو میکنم کاش نمیداشت تا شاید هم اکنون پیش ما بود هم شکی نیست.
آروز میکنم همهی آنهایی که برای مردم عزیزند زنده باشند و سلامت تا همه از وجودشان بهره ببرند.
عرت همگی مزید.
این آقای جاهد اینجا مطلبی نوشته که ظاهراً گرد و خاک زیادی هم به پا کرده. ما هم چون فعلاً عذرمان موجه است یک کمی دیر رسیدیم و مطلب را امروز خواندیم. بعدش هم گفتیم رقیمهای بنگاریم در بابش که الی الظاهر مد است این روزها.
سوای اینکه هر انسانی حق دارد هر چه میخواهد بنویسد و بگوید و نظرش هر چه باشد کمه کم برای خودش معتبر است، بنده از دیدی هم با افاضات ایشان موافقم. زمانی بیش نگذشته از آن روزها که ما عشق الویس میزدیم. خوب یادم هست که همیشه حرص میخوردیم که این مردک خنگ چرا این بلا را سر خودش آورد و مرد!!! هی پیش خودمان میگفتیم: بابا جلوی خودِ صاحب مردهات را میگرفتی... آن وقت زنده بودی. خوب اعصابمان خورد میشد دیگر.
حالا این عمو خسروی ما هم همین است دیگر. اینکه آدمها را بخاطر وجوه خوبشان دوست داشتهباشی درست است ۱۰۰ در صد. مثلاً اگر کسی رقاص خوبی است گیر نمیدهند که چرا صدایت شبیه صدای خروس است، چون دخلی ندارد به هم. ولی خوب یک موقعهایی یک کارهایی زشت است مثل سیگار و اعتیاد که آدم نباید بکند و اگر بکند مامانش باید دعوایش کند و جلوگیری. حالا آمدیم و نکرد آن وقت من و شما که داریم میبینیم باید عقلمان برسد که بتوانیم وجه خوب، در اینجا مراد بیک (اگر درست یادم مانده باشد) را از خسرو بنگی جدا کنیم. وقتی هم این آدم پرتاب شد به لقاالله بگذاریم حضرت حق خودش حسابش را صاف کند با آن بابا. شاید گوشش را برید تا خین بیاید، یا هر کاری که خودش صلاح میداند. ما هم در سوگ اینکه دیگر خسرو نداریم یک کمی ناراحت میشویم و بعد هم یادمان میرود.
ولی امّا من حق میدهم اگر کسی واقعاً خسرو را دوست داشته باشد یک کمکی هم عصبانی با ناراحت بشود و دعوایش کند که چرا کار بد کرده و شاید بلیط فوتش را جلو انداخته. کاری که من با الویس میکردم. این هم حقش است اگر خیلی دلش پر بود برود جایی بنویسد یا داد بزند یا هرچی.
امّا آنطوی که آقای جاهد جان نوشته، همچینی هم با عمو خسرو حال نمیکرده پس باید هم حق بدهد که بندگان خدایی هم که میخوانند فکر کنند شیشهخرده داشته.
به هر تقدیر در اینکه حیف شد شکیبایی فوت شد که شکی نیست. در اینکه روحش شاد باشد که ما را شاد میکرد و سرگم، هم شکی نیست. در کنارش هم در اینکه مثل هر آدم دیگری ضعف داشت هم شکی نیست و در اینکه آرزو میکنم کاش نمیداشت تا شاید هم اکنون پیش ما بود هم شکی نیست.
آروز میکنم همهی آنهایی که برای مردم عزیزند زنده باشند و سلامت تا همه از وجودشان بهره ببرند.
عرت همگی مزید.
No comments:
Post a Comment