این شکم من هم برای خودش داستانیه.
اصولاً یک اخلاق بدی که داره اینه که اگه چیزی توی خونه باشه، معمولاً بهونه نمیگیره. مثلاً اگه لوازم صبحانه همه چی باشه، شاید خیلی وقتها اصلاً صبحانه نخورم و تا ظهر هم اتفاقی نمیافته. برای بقیه وعدههای غذایی هم همین قانون صادقه.
اما حالا فقط کافیه که یک روز چیزی برای صبحانه نباشه که بخوری! اونوقت از ساعت ۱۱ شروع میکنه به قار و قور کردن. دیگه به ۱ نرسیده همچین ارکستر راه میاندازه که انگار یک هفته خالی بوده.
خلاصه به نظرم بیشتر بجای اینکه از روی کمبود انرژی و گرسنگی کار کنه، مثل داستان اون سگه از روی غریزه و احساسات مغزی عمل میکنه.
اینم یک مدلشه دیگه.
No comments:
Post a Comment