رفتم و برگشتم. تعطیلات معمولاً خیلی زودتر از روزهای عادی تموم میشن. بخصوص اگر جایی باشی که بهت خوش بگذره.
تمام کارهایی رو که میخواستم انجام بدم رو که نتونستم بکنم. خیلیهایی که میخواستم ببینم رو هم نتونستم ببینم. به هرحال سفر کوتاه و فامیلبازی این مشکلات رو هم داره. ولی باز هم خیلی خوب بود. یک جاهایی بود که حتماً باید میرفتم و رفتم. البته تنهای این ور اونور رفتن شاید خیلی خوش نباشه اما غنیمته.
عروسی هم که بطور اتفاقی با اومدن من همزمان شده بود خیلی خوب بود. به هر دوتاشون تبریک میگم و براشون بهترین آرزوها رو دارم. ایشالله که خوشبخت باشن.
جای خیلیها این بار خالی بود. امیدوارم همشون رو دفعههای دیگه ببینم و هیچ جای خالی نباشه.
همیشه وقتی ملت از اینجا میرن ایران چمدوناشون پره، مال من برعکسه وقتی از ایران میام داره سر ریز میکنه.
اینبار رفتنه، هم هواپیما خیلی پر بود هم ۱ ساعت تاخیر داشت. برگشتنه بهتر بود چون تو هواپیما کسی کنارم نبود. ولی تاخیر ۱ ساعته پا بر جا بود. بعلاوه وقتی رسیدیم اینجا معلوم نبود چه خبر بود که اسبابها ۱:۳۰ طول کشید تا بیاد. تمام وقتم اون خانومه هی پشت بلندگو داشت معذرت خواهی میکرد ولی معذرتخواهی اون که برای ما ساک و چمدون نمیشد که!!!
عکسهای سفر رو توی facebook و orkut گذاشتم. اگه خواستین سر بهشون بزنین.
No comments:
Post a Comment