این عکس رو ایندفعه که رفتم ایران از لابلای آلبومها پیدا کردم. چند تا نکته در مورد این عکس هست که میخوام اینجا بگم:
۱ – از عکاس محترم آقای صفا خان شهیدی کمال تشکر رو داریم.
۲ – از خانوادهی محترم شهیدی بخاطر ضرر به اموال و فرو ریختن قاب تابلوی مبارکشون بسیار عذرخواهی میکنیم.
امّا گذشته از این چیزهاش، نکتههای دیگهای هم توی این عکس قابل تعمل هستند.
۱ – الان این ۴ نفر در سه کشور مختلف ساکن هستند و اخیرترین ارتباط نزدیک (منظورم غیر از تلفن و اینترنت و اینهاست) به قریب به ۴ ماه گذشته بر میگرده که برای دو تا رفیق که مثلاً توی یک کشور هم هستند یک کمی زیادیه به نظرم.
۲ – این عکس توی یک کلاسی گرفتهشد که با وجود اینکه همه ما شاید ازش شکایت میکردیم ولی بهترین کلاسی بود که من شرکت کردم. و این امر خودش مسبب بروز نکتهی بعدی میشه.
۳ – فکر نمیکردم هیچوقت این جمله رو بگم ولی بخاطر نکتهی بالا و اینکه من آدم خیلی با انصافی هستم باید عنوان کنم: شکیب جان بابت اون کلاس ازت متشکرم.
به هر حال حتی اگر تمام نکات بالا برای شما بیمعنی و خستهکنندهاست، با توجه به اینکه تمام عناصر این عکس بسیار هنری، سوژهها زیبا و فریبنده و رنگهای موجود هم همگی بسیار چشمنواز هستند میتونین این عکس رو بزرگ کنین و از دیدنش لذت ببرین.
عزت مزید
1 comment:
خیلی کار باحالی کردی پسر، یادش به خیر اونشب کلی خندیدیم بعدش هم که رفتیم به خوزه ماری خندیدیم! اُسکُلت که یادته؟؟
اینو هم اضافه می کردی که علاوه بر اینکه اعضای این عکس توی 3 تا کشور مختلفن ، هیچکدومشون توی ایران که عکسو توش انداختن نیستن
Post a Comment