Thursday, February 14, 2008

It's just nonsense

آمدیم پستی در مزمت روز ولنتاین و تنهایی خودمان و اینکه محض رضای خدا ذره‌ای هم خاصیت رمانتیکی نداریم بنویسیم دیدیم این ره اگر برویم آخرش جایی نمی‌رسد مگر به ترکستان و آنجا هم آخرش دپرس و اینها می‌شویم و دیگر حال و حوصله برایمان نمی‌ماند.

پس چاره‌ای نماند جز اینکه در موارد مختلف دیگر نگارش کنیم. اول‌اش همین طرز نگارش نوین ماست. خیالات بر ندارد شما را این هم از آن روست که امروزی که از فشار کار روزانه داشتیم مطالبی در اینترنت مرور می‌کردیم چند مقاله‌ای به این ادبیات خواندیم و جو ما را گرفت که امروز ما هم اینطور بنویسیم.

دوم هم این آخر هفته‌ی لعنتی که تنها چیزی که نداریم حوصله‌ی آن دو روز است. از طرفی هم بهتر که این هفته‌ منتهی شد. مزنونیم به این سیزدهم ماه که وقوع کرده‌بود در میانه‌اش. یحتمل نحسی‌اش گریبان ما را گرفته‌بود بسی بی‌رحمانه.

تفکراتمان این طور بود که این هفته‌ای خیلی کار‌ها به سر انجام می‌رسد، بد و خوبش را کار نداریم مهم این است که جواب آخر را بدهند خلاصمان کنند. ولی نشد. حالا اینش به کنار اونش را چه کنیم نمی‌دانیم. این و آنش هم به شما ربط ندارد.

نکته‌ی بی‌ربط بعدی آنکه، شده وقتی به صدای ضبط شده‌ی خودتان گوش می‌دهید فکر کنید: وا ویلا، زهی حیرت از خلق‌الله و نجابتشان که این همه‌ی سالیان این انکر الصوات را استماع کردند و لب نگشودند. ما که تهوع و استهسال حاصل می‌کنیم از شنیدن صدایمان، خدایش بیامرزد آن عزیزی که روزانه تحمل می‌کند ما را آن هم از پشت تلیفون. بقیه هم به درک، نمی‌خواهند گوششان را بگیرند.

خسته‌مان شد بسکی چرندیات نوشتیم. می‌رویم دیگر. محض خالی نبودن عریضه هم ولنتاین را تبریک می‌گوییم و به تمام آنهایی که دوتایی و اینها هستند لعنت می‌فرستیم که کوفتشان بشود انشاالله.

No comments: