Tuesday, February 12, 2008

Saw

جریان اون ترکه بود که در موقعیتی گیر کرده بود که نه راه پس داشت و نه راه پیش... حالا ما جوکش کردیم ولی یک جورایی هم خاطره‌ایه برامون یا برای بعضی‌هامون.

درست مثل موقعی که گیر کردی نمی‌دونی مثبت اندیشی و افکار خوب و اعتقاد راسخ به هدف و بچسبی یا بی‌خیال بشی و واقعیت و بپذیری... اگه اولی رو بگیری ممکنه کارایی بکنی که اگه واقع بینانه به موضوع نگاه می‌کردی عمراً همچین تصمیماتی نمی‌گرفتی و اگر دومی رو قبول کنی به احتمال قریب به یقین فک و دهن مبارکت میاد پایین و خلاص می‌شی.

حالا مرد می‌خوام بیاد این اره رو در بیاره ها...!!!

No comments: