میپرسه که چرا اینا رو توی وبلاگت نمیگذاری؟
میگم نمیشه اینا مال وبلاگ نیست، بینه من و تو!
حالا دیالوگ بالا که فقط در مورد چند خط نوشتهی ناقابل بود. ولی کلاً در زندگی فکر کنم مصادیقش زیاد گیر میاد.
باید قبول کنیم که توی زندگیهای امروزی دیگه از اون مردسالاریهای قدیمی خبری نیست (حداقل تعدادشون به میزان قابل توجهی کاهش پیدا کرده). شاید به عبارت دیگهای (بقول خودش) توی این دوره تفاوتهای مرد و زن حتی از نظر رفتاری هم کم شده. یعنی مردها (پسرها) دیگه اون موجودات خشن و داشمشتی و گردهبگیر قدیم نیستن. نمونهاش بابا الان چند درصد آقایون ابروشون رو بر میدارن؟ از خونه که میان بیرون ۱ ساعت با موهاشون ور میرن، کرم زدآفتاب میزنن و هزارتا کار دیگه که هیچ کدومش هم بد نیست فقط توی قاموس مردونگی نبوده.
به همین نسبت هم خانومها توی جامعه جلو اومدن. بیشتر از ما آقایون تحصیل میکنن، اگر نه بیشتر به اندازهی ما کار میکنن و تا حد بسیار خوبی توی وقایع اجتماعی حضور و طبعاً نظر و عقیده دارن. و در نتیجه دیگه اون موجوداتی نیستن که قدیمها آشپزخونه صداشون میکردن (اعلام میشه که همیشه استثنا وجود داره هنوزم از دستهی آشپزخونه توی دخترای ایرانی زیاد پیدا میشه).
با توجه به توضیحات بالا، این روزها خانومها و آقایون کارهایی انجام میدن که قدیمها نمیکردن. شما از سادهترینش مثل کمک کردن توی آشپزخونه بگیرین بیرن تا هر جایی که دلتون میخواد. در صد اشتراک آقایون توی این موارد هم بر میگرده به میزان فاصلهشون از اون قاموس مردونگی. این در صد هم به کاملاً شخصیه و ربطی به کسی هم نداره.
امّا یکی از مشاهدات من میگه که، از اونجا که فاصله گرفتن از میزان مردونگی برای آقایون افت داره (نه اینکه خودشون دوس ندارن بلکه به علت دید جامعه، تربیت و هزارتا دیل دیگه) ولی در عوض خانومها هر چی بیشتر ثابت کنن که مردشون فاصلهی زیادتری با میزان داره یک پیروزی (منظورم احساس خوبی داشتنه حالا شاید احساس پیروزی خیلی درست نباشه) براشون محسوب میشه همیشه بین این دو یک جنگ احمقانه جریان داره.
خانومها سعی میکنن در ملاء عام این خواص آقایونشون رو نمایش بدن و آقایون هم از اینکه اون شخصیت نرم و غیرمردونه (شما بخونین زنذلیل ولی عبارت درستی نیست، کسانی که با عشق توی خانوادهشون هستن اینو میفهمن که زنذلیلی و مردذلیلی وقتی عشق توی رابطه هست معنایی نداره) برای بقیه رو بشه خوششون نمیاد.
اتفاقی که به طبع این جریان میافته اینه که در انظار عمومی خانومها انتظار همون رفتاری رو از آقایونشون دارن که در خلوت خونه میبینن (گاهی هم روغنش رو توی جمع زیاد هم میکنن) و آقایون هم یک دفعه توی جمع رفتارشون از این رو به اون رو میشه و برعکس اون چیزی میشن که توی خونه هستن.
این مشکل به نظر من اگر دو طرف بخوان، راهحل سادهای داره (منظورم راهحلیه که نه سیخ بسوزه نه کباب نه اینکه یکی بالاخره کوتاه بیاد چون چارهای نیست). اونم اینه که دو طرف به یک تفاهم مشترک برسن. اینکه خانومها بپذیرن که جامعه و آقایون راه دارن که به ایدهآل برسن. بنابراین احترام گذاشتن به بعضی اعتقادات و رسوم (هر چند هم خیلی درست نباشن) اگر لطمهای بهشون نمیرسونه و همسرشون رو هم خوشحال میکنه در شرایطی اشکال نداره. حالا اگر وقتی مهمونه رو در واسی دار داشتین و آقاتون و صدا نکردین که پاشو ظرفها رو بشور اشکال نداره (خدتون هم نشورین بگذارین مهمون که رفت آقا رو خفت کنین بشوره). یا اینکه اگر همسرتون کمکی توی خونه میکنه که خیلی مردونه نیست نیازی نیست که تمام دوستاتون ازش خبر داشتهباشن.
ایضلا رجال محترم حواسشون باشه که خودتون رو به همسر و زندگی بیخیال و بیتوجه و بیعلاقه نشون دادن ( مثلاً یک تیر بگین ما خوشبخت بودیم حالا بیچاره شدیم. همهون می دونیم ما بیشتر به خانومهامون احتیاج داریم تا اونا به ما) راهی برای نشون دادنه مرد بودن نیست. اگر از خانومتون جلوی رفقاتون تعریف و تشکر کنین، یا اینکه حتی اگر دوست داره یک کمی قربون صدقهش برین و لوسش کنین هیچ اتفاقی نمیافته. اگر خانومتون داره کاری انجام میده و شما میتونین کمکش کنین قبل ازاینکه به شما بگه، حتما این کار رو بکنین. هم برای مردونگیتون خوبه هم همسرتون رو خوشحال میکنه.
خلاصه اینکه توی خونه برای خودتون هر جوری که میخواین باشین به کسی هم ربطی نداره. ولی معمولاً برای هر طرف مهمه که وجهاش جلوی بقیه چجوریه، سعی کنین که به علایق و افکار همدیگه توی این زمینه هم احترام بگذارین و برای صورت بیرونیه رابطه هم به یک تفاهمی برسین.
والسلام و علیکم و رحمت الله.
No comments:
Post a Comment